هادیشهر
کلیاتی در باره محال گرگر ، تاریخ و سرنوشتاین منطقه ، بزرگان ادیبان شاعران و کلاً در باره گذشته و حال و ...مطالب خواندنی گوناگون و متنوع...

با توجه به مسائلی که این روزها در سطح شهر بگوش میرسد ، این صورتجلسه را که چهل و دو سال پیش ، که هنوز علمدار و گرگر هردو قصبه کوچکی جدا از هم بودند ، بعد از مشکلات زیاد در باره آن به توافق رسیده اند برایتان مینویسم .

چهل و دو سال از تاریخ این صورتجلسه گذشته ، هادیشهر واحدی هرچند با کمی بی مهری ، و دیر هنگام  شکل گرفته است . بزرگ و آبادتر شده است گرچه اگر اتحادمان محکمتر بود بهتر از این نیز می شد . ولی باید قبول کنیم که هیچکدام بطور کامل نتوانسته ایم به تعهدنامه پدرانمان عمل بکنیم ، و خیلی وقت ها خودمان با حرفها و حرکات نا بجا سدی درست کرده ایم درمقابل پیشرفت این آبادی ، شهر بصورت دنبیلی بزرگ میشود و این برازنده ما انسانهای عصر اینترنت و دهکده جهانی و تکنولوژی و …. نیست . بیایید گذشته های تلخ را تکرار نکنیم ، بیایید کاری نکنیم که فرزندانمان چوب این تلخ کامی هارا بخورند . بیایید  راه ترقی و تعالی شهرمان را سد نکنیم . همه ما بهتر میدانیم که هادیشهر دیگر دو قصبه جدا از هم نیست . زحمات پدرانمان ببار نشسته است ، بیایید این را از آفتها محافظت بکنیم . بیایید اگر از علمدار یا گرگر صحبت میکنیم از گذشته اش و از تاریخش برای آیندگان بنویسیم و روشنگری بکنیم  ( آن بزرک رهبر هنوستان میگوید : هرکس از گذشته و تارخش اطلاع نداشته باشد ، مجبور است آنرا تکرار کند ) و این برازنده شهری که سطح بیسوادی در آن تقریباً درحال ریشه کن شدن است ،نمیباشد . حال و آینده مال هادیشهری آباد و زیبا و متحد است . از هر چیز بهترین را برای شهرمان بخواهیم . انسانهای مغرض و تنگ نظر را کنار بگذاریم  ، قدر و قیمت انسانهای خیر و نیکوکارمان را بدانیم و در تکریم آنان بکوشیم

صورتجلسه

در اجرای امریه شماره ۸۷۹۱ – ۲۲/۱۰/۴۸ مقام معظم استانداری و طبق دعوتنامه شماره ۲۹۲۳ – ۸/۱۱/ ۴۸ بخشداری جلفا، جلسه ای با حضور امضاء کنندگان زیر در ساعت ۲۰/۱۴ در محل بخشداری تشکیل ، بدواً در مورد اختلافات موجود فی مابین علمدار و گرگر و رفع آن وسیله آقای فرماندار تذکراتی داده شد و از نمایندگان هردو طرف خواسته شد که با کنار گزاردن اختلافات و اتفاق و اتحاد نظر نسبت به عمران هر دو قصبه که در نظر است ادغام و تبدیل بیک شهر گردد      اقدام نمایند ، پس از بحث ومذاکرات تصمیمات زیر اتخاذ گردید :

۱ – از طریق مقامات صالحه نسبت به ادغام دو شهرداری و شیرو خورشید و کلیه موسسات علمدار و گرگر اقدام مقتضی مبذول گردد.

۲ – ساختمانهای دولتی با توجه به به نقشه …..علمدارو گرگر که اخیراً تصویب و ابلاغ گردیده با نظر مهندسین مربوطه در محل تعیین شده پیاده و احداث گردد .

۳ نمایندگان هردو قصبه تقاضا نمودند بمنظور جلوگیری از تجدید سوء تفاهمات بعدی و ایجاد هماهنگی کامل ، نام واحدی برای هردو قصبه انتخاب و و پس از تبادل نظر تصمیم گرفته شد که در شورای بخشبنام زرین شهر …..

………..

این نامه توسط مسئولین آن زمان منطقه و همچنین معتمدین دو آبادی امضا و تصویب شده است که اسامی بعضی از امضاء کنندکان به شرح زیر است .

فرماندار مرند – بخشدار جلفا – مرزبان جلفا رییس ساواک جلفا فرمانده سکوی نظامی جلفا – رییس پست و تلگراف و تلفن علمدار – رییس پست وتلفن وتلگراف مرند – رییس کلانتری – کفیل شهرداری جلفا – سرپرست شهرداری علمدار – شهردار گرگر – مدیر عامل شیرو خورشید

معتمدین علمدار  :  تقی زاده  – ابراهیم زاده – اعلمی – سراجی – مسعودی – رحیم زاده – اصغرزاده

معتمدین گرگر: موسوی – فرزین – امیدی – مسعودی – صدر موسوی – خوشنویس  ..

 با عرض پوزش بخاطر نا خوانا بودن بعضی از قسمتهای صورتجلسه

نگارش در تاريخ دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:ادبی, گردشگری, توسط آراز

کامتاليم

ندير يازين گونو قاشين قاباغين

پريشان گورسنير باشين اياغين

يوخسا تازالانيب سينه ده داغين

ندير باشينداکی دومان کامتاليم

ندير بو قار ! ياغیش ! بوران ، کامتاليم !؟

سنين کی زيرونه دومان اوجالير

 منیم ده کونلومو غم کدر آلیر

اورگيم کنديمنن نگران قالير

خیالیما دوشور گمان ، کامتالیم

ندير باشينداکی دومان کامتاليم

ندن رنگ وئريرسن سن رنگ آليرسان

رنگين دوتولاندا گاه قاراليرسان

قيزيلا بنزييب گاه ساراليرسان

تئز تئز تازا حالا قالان کامتاليم

منی حالدان حالا سالان کامتاليم

اقتباس از شعر شهرک

 

 

نگارش در تاريخ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:کؤل تپه , آتشکده , زردشت, گردشگری , آثار باستانی , توسط آراز

مطلب زیر توسط آقای  مهندس علی فتحعلی زاده علمداری تهیه شده است و عیناً در اینجا آورده میشود ، اگر کسانی به این مطلب توضیحاتی داشته باشند و یا کلاً مطالبی در زمینه آثار باستانی منطقه داشته باشند این وبسایت  آمادگی انتشار آنرا دارد . صادقی گرگری
 
آیا کئول تپه ها آتشکده بودند؟
به منظور پیدا کردن جواب سئوال  فوق ابتدا باید دید که منظور از آتشکده چیست ؟
آتشگاه یا آتشکده جایی است که زردشتیان آتش مقدس را در آن نگهداری میکردند . آتشدان جایی است که در آن  آتش  مقدس افروخته می شد . آتشکده مکان مقدس زردشتیان است که همواره در آن آتش نماینده فروغ ایزدی فروزان است . (6) پرستشگاه زردشتیان که آتش در جای خاصی از آن قرار دارد و بهترین آیین های دینی آنان ،  در برابر آتش انجام میگیرد(3) .
آتشکده به معنی خانۀ آتش و آتشخانه اصطلاحا" بر محلی اطلاق میشود که زردشتیان آتش مقدس را در آن نگهداری میکردند . در اوستا واژه ایکه دقیقا" بجای آتشکده بکار برده شده باشد دیده نمیشود ، اما در پهلوی ، آتش مطلقا بمعنی آتشکده آمده است . زردشتیان ایران و هند آتشکده را آذربان و در مهر گویند (2) . در زبان فارسی دری واژه های متعدد آذرکوه ، آتشگاه ، گنبد آذر ، آتشخانه بکار رفته است (4) . نظر به اینکه در آیین مزدسینا آفریدۀ نیک اهورا مزدا ، باید گرامی داشته شود زردشتیان آذر را که همان آتش است موهبت ایزدی دانسته ، شعله آتش را یاد آور فروغ رحمانی خوانده اند و آتشدان فروزان را در پرستشگاه به منزلۀ مهراب قرار داده اند (1).
در میان آتشکده ها در دوران ساسانی سه آتشکده آذر فرنبغ ، آذر گشنسب و آذر برزین اهمیت بسیاری داشت .
به تدریج در شریعت زردشت مقرر شده بود که آفتاب به آتش نباید به تابد بنابر این آتش را در فضای باز نگهداری نکرده اطاقی در وسط بنا ساختند که آتشدان در آن قرار داشت (1) .
 
در بخش نهم فر گرد هشتم وندیداد که یکی از بخشهای آخرین اوستای نواست وآنرا نماینده آیینها و داد (قانون) گذاری های مغان ماد میدانند (3) ،
انواع آتش از خانوادگی گرفته تا کوره سفالی گری و گرمابه از 29نوع آتش و چگونگی پاداش کسانی که با آنها رفتار میکنند ، صحبت شده است .
درباره ی آتشکده اطلاعات از دوران ساسانی و بعد در دست است . آتشکده های آن دوران معمولا بنای مکعب گنبد داری بود که طاق نامیده می شد و مقدس ترین ان جایی که اتش در آن نگهداری می شود اتاقی کوچک ومکعب مستطیل شکلی است به نام گنبد در اصطلاح زردشتیان ایران و آتشگاه در اصطلاح زردشتیان هندوستان که اولی در زبان پهلوی نیز رایج است (4).آتشکده های قدیم یزد و کرمان دارای اتاقی بزرگ است به نام گهنیار خانه مهراب که واژه مهراب خود از ذین مهر پرستی مانده است . آتشدان در گودی بالای ستونی گرد و سفالی ، در قدیم سنگی بنام مغرب در کرمان ، کلّک در یزد و آدُخش در شریف آباد اردستان ، در زیر قپه ای نهاده شده است . اکنون که منظور از آتشکده معلوم و روشن شد باید دید انواع سوخت آنها چیست ؟
آتشکده های دایمی در مناطق و محلهایی قرار داشتند که منابع گاز در آنجا موجود بود که در اثر حوادث زمینشناسی پ.سته جداره زمین ترک و درز پیدا کرده و گاز سوختنی به سطح بیرونی زمین نشت و در اثر عوامل مختلف از جمله صاعقه ، آتش گرفته و با اکسیژن می سوخت در مورد یکی از آنها واقع در آذربایجان شمالی یا جمهوری آذربایجان در کتاب البلدان که در زمان ناصر الدین شاه نوشته شده چنین آمده است :
ادامه مطلب را بخوانید......


ادامه مطلب...

این مطلی  از وبلاگکمکی آراز میباشد

نامه علی بلوری نواده دختری شهید میرزا علی، شهید گمنام پاسگاه قره بلاغ

من نوه دختري ژاندارم شهيد ميرزاعلي هستم كه در شهريور1320ودرپاسگاه مرزي قره بلاغ جلفا قهرمانانه مدت 3ساعت همانطور كه برسنگ مزارش درج است جلوي متجاوزين به ميهن ايستاده وشهادت را به تسليم شدن مقدم وشربت شهادت نوشيده است.
وهنوز پس از گذشت 69سال واندي مادرم موفق به حاضرشدن بر خاك پدر شهيدش نشده است .واز كل فاميل تنها من 3سال پيش توانست از انجا ديدن نموده وبر تربت پاك ان شهيد فاتحه اي بخوانم.و به مادرم قول دادم ارديبهشت ماه امسال ايشان را برسر خاك پدر شهيدش ببرم.

متاسفانه چند سالي است كه پاسگاه مزبور و مزار ان شهيد متروك شده ودر حال تخريب است.اگر عمري باشد و خدا يار تصميم دارم مزار پدر بزرگ شهيدم را مرمت وباز سازي نمايم .

ژاندارم شهيد وفداكار ميرزا علي كه نام كامل ايشان ميرزا عبدلعلي نعمتي فرزند ملا مرتضي از اهالي توابع شهرستان مراغه بوده ودر خانواده اي مذهبي متولد و رشد ونمو يافته ودر ژاندارمري آن زمان در منطقه جلفا مشغول به خدمت شريف سربازي و حراست از سرحدات كشور گرديد.
در جنگ جهاني دوم، زماني كه متفقين به قصد كمك رساني به شوروي از طريق خاك ايران، با وجودي كه ايران اعلام بي طرفي كرده بود، خاك ايران را از شمال وجنوب اشغال كردند به درجه رفيع شهادت نائل آمد.وشرح چگونگي شهادت وي بدين گونه بوده كه وقتي ارتش روس در اقدامي هماهنگ با ساير قواي متفقين كه از جنوب وارد خاك ايران شدند،در سپيده دم سوم شهريور ماه سال 1320 شمسي از شمال كشور و پس از گذشتن از رود ارس وبه شهادت رساندن سه سرباز ژاندارمري در مدخل پل آهني،شهر جلفا را زماني كه مردم در خواب بودند، تصرف كرده و به قصد اشغال ساير نقاط كشوراز ميان تنگه اي مابين كوههاي منطقه ميگذشتند ،به پاسگاه مرزي موسوم به قره بلاغ كه بنام روستائي در بالادست بود،مي رسند وبوسيله بلند گو به ماموران پاسگاه كه كاملآ مسلط بر تنگه بودند پيام مي فرستند و از آنها ميخوهند كه تسليم شوند.



هم قطاران شهيد كه ارتش روس را در مقابل خود ديده وعزم آنها را براي عبور از منطقه و اشغال ايران مي بينند همگي تسليم مي شوند و از شهيد ميرزاعلي هم مي خواهند كه تسليم شود. وليكن ايشان تسليم نشده و با مسلسلي كه داشتند در پاسگاه سنگر گرفته و جلوي مهاجمان ارتش روس به مدت سه ساعت مقاومت مي نمايند .ارتش روس با توجه به استحكام و تسلط پاسگاه موفق به از پا درآوردن ايشان نمي شود پاسگاه و محل استقرار شهيد را به توپ بسته و ايشان رابه شهادت مي رسانند .

مردم منطقه كه رشادت و جانفشاني شهيد ميرزاعلي را ديده بودند پس از گذشتن ارتش شوروي وي را در محل شهادت دفن نموده ودولت نيز بعدها روي مزار ايشان سنگ نوشته بزرگي با مضمون ذيل ميگذارد:
« آرامگاه ژاندارم شهيد و فداكار ميرزاعلي كه در شهريور ماه 1320 شمسي در جلوگيري از تجاوز مهاجمين بخاك ميهن عزيز مدت سه ساعت مقاومت نمود و تسليم نشد و با آغوش باز مرگ را بر تسليم شدن مقدم و شربت شهادت نوشيد»

آري خطه دلاور پرور آذربايجان از اين نام آوران كم نداشته و من افتخار ميكنم كه يكي از آنها يعني شهيد ميرزاعلي پدربزرگ من بوده است .

 

تولد حضرت زینب (س) بزرگ پرستار دشت کربلا و روز پرستار مبارک باد


 

 

سلام و درودی بهارانه تقدیم به شما دوستان ارجمند خوانندگان کارهای اینترنتی ما درباره شهرستان جلفا و ....

باز هم نوروز باستانی، سالی جدید، روزهای نو، بهاری دوباره و شکوه زیبای دیگری از قدرت بی انتهای خدای مهربان، آغاز دهه نود  و تجدید حیات زیبای طبیعت و نوید دیگری به استمرار عمر را تجربه می کنیم . سال 1390، سالی از جنس خرگوش، نمادی از تیزهوشی و گرچه بی پروا اما پویا و پر انرژی كه امروز چهاردهمین روز از اون رو داریم سپری می کنیم ،چه زیباست که پنجره‌ی دلمان را به سوی بهار نشاط آفرین بگشاییم و در غوغای جوانی روزگار و جلوه گلهای رنگارنگ، طعم شیرین زندگی را جاودانه بپنداریم .

عید دیدنیها،  مسافرتهای نوروزی و سیزده بدر رو با خاطراتی خوش و لذت بخش گذرونده باشید.
نمیدانم شما خواننده عزیز از مسافران نوروزی شهرستان جلفا ، کناره های رود خروشان ارس و اماکن تاریخی و دیدنی منطقه ما بودید یانه ، اگر جوابتان مثبت است امیدوارم از برنامه هایی که مسئولین منطقه آزاد ارس ، با مدیریت جدیدش ( در اینجا لازم است از مدیر عامل جدید سازمان منطقه آزاد ارس ، بخاطر تحول و تحرکی که در منطقه ایجاد کرده تشکر و قدردانی نماییم . مدیر )  و مردم خونگرم و مهربان شهرستان برای پذیرایی از شما تدارک دیده بودند رضایت کامل شما را فراهم کرده باشد . و اگر نارسایی هم مشاهده نمودید در قسمت نظرات همین وبلاگ یا با ایمیل :

Hgsad2003@gmail.com

یا با پیامک به تلفن    ۴۰۳۶ ۰۹۳۷۸۹۵

یاد آوری نمایید تا انشاء الله برای مسافرتهای شما و سایر هم میهنانمان و همچنین مهمانان خارجی  ،محیط بهتری فراهم گردد . البته میدانیم که مسئولین شهرستان و منطقه آزاد کارهای اینترنتی مارا میبینند و نظرات شما را مورد توجه قرار خواهند داد . به امید دیدار با شما در فرصتهای مناسب پیش رو. در پناه خدا ، شادو سربلند باشد

در سرتاسر منطقه جلفا بقعه های متعددی به چشم می خورد که مدفن بابا یا پیری می باشد. باباها و پیرها چه کسانی بودند؟ بابا یا پیر در فرهنگ صوفیانه فرد برجسته ای است که دارای مریدانی می باشد و لااقل مریدانی به وسعت یک قصبه یا روستا داشته است. مردم منطقه عاشقانه بابا یا پیر را دوست می داشتند و در برخورد با مشکلات و مصایب به درگاه  او که شاید یک خانقاه بوده است پناه می بردند. بعضی از باباها و پیرها سالها و قرن ها بعد از وفاتشان محبوب و دوست داشتنی باقی مانده اند و مریدانشان این محبت را نسل اندر نسل از اجداد خود به ارث برده اند.

منبع: کمکی آراز


ادامه مطلب...